فصل سیزدهم قوای مسلح
دگر وال انجینر نصرالله( نصرت) دگر وال انجینر نصرالله( نصرت)

 

مصئون نگهداشتن قوای مسلح از مداخلات احزاب ،تنظیم ها وزورگویان متنفذ

اگر بمسایل مورد تماس که بطور فشرده برگرفته از چشم دیدها وتجارب تلخ دهه های گذشته جنبه سیاسی داده نشود ،سوءتفاهمات وتحریکات منفی ایجاد نکند وصرف بمثابه الگو ووسیله ای برای گیره کشا ءوراهنمای عمل آینده تلقی گردد ،بیجا نخواهد بود که کمی دراین مورد بیشتر کاوش وتحلیل صورت گیرد ،گرچه در فصل پیشین (ایجاد سرقوماندانیت ) تماس گرفته شده ولی تکرار احسن بنا برمبرمیت موضوع لازم  دانسته میشود: تجربه تاریخی نشان داده که : یکی در اموردین ودینداری ودیگر در امور سیاست ودولت مداری اگر اصلها اهم و محترم شمرده نشود وآنچه را که اجرا وانجام آن درچارچوب قوانین تسجیل گردیده مراعات نگردد توجه وتوصل به فرعیاد و ذهنیات نه تنها نتائیج دلخواه نخواهد داشت بلکه فاجعه نیزبار خواهد آورد ند. نخست درامور دینی :مثلا  شاخه های دینی ومذهبی عیسویت ،یهودیت  وغیره را درسطح دنیا اگرمورد مطالعه قراربدهیم بمشاهده میرسند که درچه مدت وچقدر از پیروان آنهانیز قربانی آنهمه مفکوره های فرعی و سنتی و فرقه گرائی شدند . ودرسرزمین مسلمین بخصوص درافغانستان  بهترین تجربه برای ما دین مقد س  اسلام است یعنی شاخه ها ،مذاهب ،سنتها درسایه ای مذهب ودیگر فرقه ها مشخصا درسالهای اخیر چگونه مصائبی را ببار آوردند که استحکام وگسترش اصلها ی دینی وشرعی را درجامعه ما سرجایش که حتی اعتماد ،باورمندی، خلوص نیت وعدل وانصاف را درمحدوده حکومت داری، مردم داری ودیگرزندگی مادی ومدنی نیز ازمیان برده است  ویک با دیگری با چشم مملو ازشک وتردید منیگرند حا لانکه درصدر اسلام بخصوص درزمان حیات پیغمبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) که قرآن بمثابه قانون الهی حاکم بود واصول وروش آن برای پذیرش دین مقدس اسلام بسیار شفاف ،روشن ومبرا از تحریف بود وهیچکسی صلاحیت تعریف وتحریف آیات مبارکه واحادث  نبوی را به طرز دید وبرداشت شخصی  و بعضاء منفعت طلبانه  شخصی خودنداشتند دین مقد س اسلام مطابق به احکام و قا نون آسمانی به کمتر مدت عا لمگیر شدند  ودربین مسلمین غرور ،سربلندی ،افتخار ،عزت نفس ،اعتماد به نفس ،مهر ومحبت وزبان و روحیه تفاهم را ایجاد نموده بودند وآنقدر مصیبت و پراگندگی  بی اعتمادی وقصاوت وشقا وت که امرو ز درشرق وغرب وشمال وجنوب دنیا بین مسلمین بمشاهده میرسد وجود نداشتند با اینکه سطح فرهنگ وبرداشت  ها وظرفیت های پیروان اسلام و دیگر ادیان درآن عصر درسطح نازل خود قرار دشت ومینحیث رقبای همدگر بسیار بسادگی درتقابل وزدوخورد قرارمیگرفتند ودرجه همگرائی ،روحیه تعاون ،همدیگرپذیری ،بلند بودن سطح سوادو فرهنگ ودانش که امروز وجود دارد دران زمان نبودند بلکه برعکس: کینه ،عداوت ،دشمنی وحتی قصاوت بحد افراط  درمیان ادیان مختلف عمل میکرد ند .مثال دیگری رویداد های همین سه دهه اخیر کشور خود را نیز بمثابه یک درس عبرت مورد مطالعه وارزیابی قراربدهیم:

پس از سقوط حکومت سردار محمد داود وبقدرت رسیدن (ح.د.خ.ا) صف آرائیها بسیاربرجسته و مشخص گردیدند : صف اول (ح.د.خ.ا) که ابتکار عمل را دردست داشت مورد مداقه قرار میدهیم : فراموش نباید گردد که بحث روی موضوع  پا گذاشتن بالای اصول ها(سیاست ودولت مداری ویا امور دین ودینداری ویا بعبارت دیگرانحراف ازمنافع کشوری و اصول دینی میباشد) میچرخد. حزب حاکم نام انقلاب خودرا انقلاب ملی - دموکراتیک گذاشت ازنظر تیوریکی دررابط به علوم جامعه شناصی ،روان شناصی وسطح  برداشت و  سواد وظرفیت های پذیرش توده های سنتی  مردم عقب نگهداشته شده ای ما ازیکطرف وافراط گرائی مذهبی ازجانب دیگر نمیدانم که این نام خود چقدر بجا بود درحالیکه بیش از سه دهه از ان تاریخ سپری گردیده وما درقرن بیست ویکم (عصرطغیان تیکنالوژی وکمپیوتر)زندگی بسرمیبریم هنوزاثر از عملکرد چه که حتی اثرات ازطرز تفکر ملی (بحیث یک ارزش )درسطح بسیارنازل خوددر اذ هان کم کسان  تیوریسنها وسواد داران  داخل نظام موجودما – مانند نبض یک کالبد ضعیف نیمه جان درپرش اند . چه رسد که پسوند دموکراتیک هم درآن اضا فه گردد. این طرح سرجایش باشد بیائید روی آن بیاندیشیم که چقدر خود سردمداران انقلابی ما مطابق به آن نامیکه خود گذاشته بود عمل کردند . هیچکس ازاین مسئله انکارکرده نمیتواند که هربخش ازتجمعات ،اعضای هرگروه وهرحزب درافغانستان بنا به زعم خود وبه طرز دید وتفکر واندیشه های خود اصل های منافع ملی کشوری خود را مدنظر داشت ودارد و اما اینکه کدام طرزتفکر روی منافع ملی درچنین شرایط تاریخی وظرفیت های مردم ما درست ویانادرست ازآب بدر آمد ویا بدرمیآید تجارب چندین دهه قسما روشن ساخت وهنوزهم پروسه برداشتها وپذیرش ها وعکس العمل ها ادامه دارد اما حرف دراینجا اند که رهبران (ح.د.خ.ا) برای اولین بار پیش ازعناصرملی ،راستی ،اسلامی واخوانی بجان چپی های خود افتادند وبخش قابل ملاحظ بهترین کارمندان خودرا تصفیه نمودند وپس از ان نه عناصر ملی ماند نه مذهبی ونه راستی ها  همه وهمه که درحقیقت امر سرمایه های ملی بودند چیده شد. وبد تر ازآن که بخش تصفیه شده خود چپی ها نیز بعد از دوباره بقدرت رسیدن توسط دیگران عین اشتباه که رفقای قبلی خود شان مرتکب شده بودند تکرار کردند. تا به سرحد که چندین کودتای درون حزبی ودرون نظام بوقوع پیوست .بنا ءمحوریت در اداره نظام وچرخش منافع ملی اگر انسانهاباشد وآنهم عناصر تحصیل یافته وباتجربه وکارکشته پس همین سرمایه  ها همه برباد رفت (دفن ،معلول وتبعید شد) توجه گردد نظامها ودولتها بخاطر حفظ ونگهداشت منافع ملی چرخش حکومت داری ودولت مداری  به چه متکی  میباشد بله اختلاف نظر ها وحتی رقابتها درتمام رژیمها وحکومتها درسطح دنیا وجود دارد ولی این اختلاف نظرها ورقابتها منجر به محوفزیکی قشر آگاه وتحصیل کرده ای کشوربمثابه سرمایه ای ملی مملکت نباید گردد،دست برد به دارائی مملکت ومحو ثروت مملکت جرم معلوم الحال است ،خطا است وخیانت است.

    صف دوم تنظیم های جهادی ما میباشد: طوریکه قبلا اشاره بعمل آمد ادیان آسمانی دارای کتاب مانند: انجیل وتورات زبورو قرآن باپیغمبران چون عیسی وموسی وداود وآخرین پیغمبر دین مقد س  اسلام حضرت محمد(ص) برای راهنما ی بنی بشر بسیار مشخص شفا ف ،سا ده بوجودآمد زیراکه تما م اصول ،قوانین ومقررات بخاطر قبول وپذیرش آ ن وبرای بهترزیستن  بشریت بگونه ای بسیار ساده ،عام فهم ورهنمود کننده دران سند آسمانی درج شده است توام باآن خداوند (ج) برای توضیح وتشریح این پیامها (قوانین آسمانی ) وهدایات بشر مسئولینی را هم توظیف داشتند تا بشریت بتوانند بطور بهتر هدایت وراهنمائی گردند. مشکل درآنجا است که بشریت   خود این  راه راست ومستقیم را بخود مسیرکچ وپیج وپست و بلند وخطرناک ومغلق ساختند چون سراط المستقیم را بخاطر بهره گیری بمنافع شخصی ومادی دنیوی خود ها به سراط المنحنی  وسراط المنکسرمبدل کردند  ودرآن شاخ وبرگ فرعی دادند وراه دینی را براه تجارتی مبدل ساختند در این رابط محترم دای فولادی نویسنده کتاب ایمان وآزادی درصفحه 402 چنین مینویسد (جهاد عصروزمان ما ،جهاد صلح است :وتازه که درجهاد کوچک درمقابله ء فزیکی با کفارنیزشروطی است ک ضامن صلح وامنیت اند)چنانچه درقرآن میفرماید( درراه خدابجنگیدبا کسانی که باشما می جنگند:وتجاوز وتعدی نکنید،زیراخداوندتجاوزگران رادوست نمی دارد."البقره 190" ) درهمین صفحه دای فولادی می افزاید (پس جهاد کوچک ،جهاد برای دفاع ازدین برای تامین صلح برای مسلمانان است :جهاد کوچک جهاد تجاوز وتعدی نیست :جهاد دفاع ازامنیت است )مثلا جهاد ها ئیکه درصدر اسلام  بوقوع پیوست روش وخطوط آن هم  کاملا درکتاب آسمانی  ما(قرآن) واحادث نبوی روشن وبرجسته نشان داده شده ولی در افغانستان این جهاد چگونه آغازشد ونتا ئیج حاصله ازآن چگونه حاصل گردیده است ومردم ازآن چه نوع منفعت مادی ومعنوی بردند؟ خدا میداند !!!ومردم افغانستان !!!ودنیا که هنوزهم خود درگیر این پروسه دست وپامیزند . درست است دربرابر گویا حکومت دست نشانده (انقلاب - ملی دموکراتیک) بااهداف وطرح های دورمدت (مارکسیسزم – لنینیزم )ویا تیوریهای( ماتریالیزم تاریخی وماتریا لیزم دیالیکتیک) دین از دید گاه شان به خطر افتاد  گویا جهاد برای فردفرد مردم افغانستان واجب گردید هم چنانیکه  آغاز شد ودرگوشه گوشه افغانستان این جهاد ازجانب مردم استقبال وپشتبانی گردیدند اما آیا مسیر حرکت این جهاد خطوط وراهنمائیهای قرآنی را باخود داشتند؟  آیا تقوا وصداقت وراستی ودرستی و همدلی هم آهنگی وشکسته نفسی ها را باخود داشتند؟ آیا بمانند جهادی را که حضرت بهترین عالم محمد مصطفی (ص)براه میانداخت بودند؟وبعبارت دیگر جهاد یاران کبارحضرت بهترین عالم  نیز مانند جهاد کشورما - هرکدام به راه ها ومسیر های جدا گانه ازهمدیگربمقابل کفار دست بکار شدند وبعدا بمقابل همدیگر  صف آرای کرده بودند ؟ویا نه محوریت ،کنترول وسوق واداره در مسیر حرکت بگونه ای دیگری بودند ونتائیج حاصله از آن دنیارابه حیرت انداخته بود نتائیج حاصله ازآن عشق گرایش بسوی اسلام روحیه ای مهر،محبت واخوت را درمیان نه تنها مسلمین بلکه دربین دیگر ادیان نیز انتشار داد؟ وآیا درجریان جهاد پیشوایان دین: مجاهدین دست به تاراج اموال ،خانه ها ومنازل ونوامس مردم زده بودند؟  آیا جهاد رهبران صدر اسلام دست آورد های مادی- معنوی ونظامی را که حضرت بهترین عالم دردنیای اسلام هسته گذاری کرده بود گسترش داد ،بلند برد، احیاء کرد ؟ ویا برعکس ازبین برد ونیست ونابود کردند؟ مشخص ترآیا پس ازحضرت محمد (ص) خلفای راشیدین فتوحات را که انجام دادند چپاول وغارت گریها ی دارائی های مردم  وزدوخورد ها فی مابین لشکر اسلام وبرهم زدن نظام وتاراج بیت الما ل مسلمین را باخود داشتند ویابرعکس فضای امانت داری وحمایت گری وانسان سازی را ترویج میدادند؟. بدان سبب مردم افغانستان درابتدا ازاین اقدام استقبال وبعدا سردرگم شده بود ند که بخاطر ادای دین جهاد حالا با که ها هم صف گردند باهشت گانه ؟ویا باهفت گانه ؟ودربین  این گانه ها باکدام یکی؟با جمعیت با اتحاد بامحازملی باحزب اسلامی باوحدت اسلامی ،باحرکت اسلامی باشورای اتفاق باکه؟و این جهاد بعد از خروج قشون سرخ چگونه مشروعیت را باخود داشت ؟پس ازخروج قشون سرخ واعلان مش مصالحه ملی درافغانستان وحتی تعدیل نام (ح .د.خ.ا) به حزب (وطن ) وده ها عقب گرد دیگر مشروعیت جهاد را تحت سوال نمی برد ؟ محترم دای فولاد ی درکتاب ایمان وآزادی خود درصفحه 403 چنین مینویسد: اما ارزش صلح درجهاد ،ارزشی موازی باجهاد است . گفته شد که یکی ازجنبه های مهم جهاد، تامین کردن صلح است .به این فرامین الهی درجریان جهاد دقت شود که میفرماید : (اگر آنان به صلح گرایش نشان دادند،تونیزبدان بگرائی وبرخدای توکل نمای که او شنوای آگاه است "الانفال /61")ویا این آیت الهی که دستور میفرماید: (اگر ازشما کناره گیری کردند وبا شما نجنگیدند وپیشنهاد صلح کردند،خداوند بشما اجازه نمیدهد که متعرض آنان شوید "النساء90") محترم دای فولادی اضافه مینما ید ( پس صلح وجهاد لازم وملزوم یکدیگر اند. جهاد تخریب کردن صلح نیست ، بلکه تامین نمودن صلح ودفع خطر ازمسلمانان است .جهاد بهانه ای برای تعرض نیست ،بلکه دستور الهی برای دفاع ازخود است . وبا لاخره بدین دستور الهی توجه شود که چگونه صلح نیز شامل شریعت اسلام گردیده است .) درقرآن میفرماید ( درمیان خود صلح وصفا به راه اندازید "الانفال /1") ویا به این فرمان دیگر الهی توجه فرمائید( میان برادران خود صلح وصفا برقرار کنید ،وازخدا ترس وپروا داشته باشیدتا بشما رحم شود."الحجرات /10) به گفته محترم دای فولادی توجه شود که درهمان صفحه  میگوید(وبالاخره بدین فرمان الهی دقت شود که پیامد جنگ ونقض کردن صلح رانیز برای مسلمانان روشن می سازد) درقرآن میفرماید (کشمکش مکنید که درمانده ونا توان میشوید وشکوه وهیبت شما ازمیان میرود.شکیبائی کنید که خداباشکیبان  است."الانفال46")تمام هموطنان ما آگاه اند که چقدرخونهای  پس ازخروج قشون سرخ واعلان مش مصالحه ملی حتی  درمیان خود تنظیم ها ریختند . خلاصه بهتر این میبود که نام پاک جهاد را همه محترمانه به تاق بالا میگذاشت وهدف اصلی که رسیدن بقدرت سیاسی بود مطرح بحث وعمل قرارمیدادند وبالای دین وبنام دین  تجارت نباید میشد ونباید شود - بلکه اهداف رسیدن بقدرت سیاسی وتکیه زدن به اریکه ای قدرت دولتی مورد توجه وعملکرد قرار میگرفت .که رسیدن به  آنهم با چند دستگی غیرممکن است چنانچه  تجربه نشان داد . زیرا که درچند دسته گی اهداف واستراتیژیها  مشخص وروشن شده نمیتواند ،اصولها وقوانین واحد ایجاد نمیشود واگر ایجاد شود مراعات نمیگردد،قومانده واحدوجود نمیداشته باشد،پلانهای وبرنامه های کاری واحد وهم آهنگ اتخاذ شده نمیتواند نظم ودسپلین کاری ازبین رفته انارشیزم مطلق حاکم میگردد طوریکه همین سرنوشت تلخ را یکبارسپری کردیم .بنا ءقوای مسلح نیم بند که بدست چنین انارشیزم دولتی قرار بگیرد چه دست آوردبعدی باخود خواهد داشت ؟هنوز هم که ذهنیتها  صدفیصد به سمت وسوی تنظیم بازی وقوم وقبیله خواهی و منطقه گرائی عیار اند.

 


May 15th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
معرفی و نقد کتب